وجودم در نفس سرد باغ خشکیده است
و بغض گلویم ، زخم می زند آخرین نفس هایم را
به فریادم برس ، خدای مهربان
تو کجایی؟
وقتی
بارونی چشمام تو
کجایی؟
تک و تنها
مونده دستام تو
کجایی؟
وقتی
پـرپـر می زنه این دل زارم
ساکت و
خاموش لبهام تو
کجایی؟
وقتی بی تو
نازنین بی همنشین و
گوشه گیری
تک وتنهام تو کجایی؟
وقتی بغض
تو گلوم و گونه هام خیس
یه
نوازشگرو می خوام تو
کجایی؟
چشمای تو
یه فانوس همیشه روشن
وقتی سوت و
کوره شبهام تو کجایی؟
وقتی من با
هر نفس لحظه به لحظه
تو رو
عاشقونه می خوام تو
کجایی؟
بی تو طوفان
زده دشت جنونم
صید افتاده بخونم
تو چسان می گذری
غافل از اندوه درونم ؟
بی من از کوچه گذر کردی و رفتی
بی من از شهر
سفر کردی و رفتی
قطره ای اشک درخشید به چشمان سیاهم،
تا خم کوچه
بدنبال تو لغزید نگاهم،
تو ندیدی!
نگهت هیچ نیفتاد براهی که گذشتی
.
چون در خانه ببستم ،
دگر از پای نشستم ،
گوئیا زلزله آمد
،
گوئیا خانه فرو ریخت سر من
بی تو من در همه شهر غریبم
بی
تو کس نشنود از این دل بشکسته صدائی
برنخیزد دگر از مرغک پر بسته نوائی
تو همه بود و نبودی ، تو همه شعر و سرودی
چه گریزی ز بر من
؟
که ز کویت نگریزم
گر بمیرم ز غم دل ،
به تو هرگز
نستیزم
من و یک لحظه جدائی ؟
نتوانم ، نتوانم
بی تو من زنده
نمانم .....
با کدوم رنگ سیاهی میشه تو عزات سهیم شد
با کدوم حرف تسلی میشه باز مثل قدیم شد
با کدوم گریه زاری میشه از یاد تو رد شد
با چه درسی میشه بی توزنده بودن رو بلد شد
باورم نمیشه نیستی
باورم نمیشه رفتی
اما باور کن همیشه
توی قلب من نشستی
توکه نیستی خالیه جات توی هر لحظه و هرجا
از تو عکس وخاطراتت مونده یادگاری اینجا
کاش میشد یه بار دیگه ببینم تو رو کنارم
تا بتونم بدی هامو از دلت بیرون بیارم
کلی حرفای نگفته مونده پشت بغض چشمام
دیگه گریه چاره ساز نیست بی تو دنیا رو نمیخوام
باورم نمیشه نیستی
باورم نمیشه رفتی
اما باور کن همیشه
توی قلب من نشستی
نمیشه باورم یه
روز
منو از خودت برونی
پیش من نشسته باشی
واسم از دوری بخونی
کی میگه خیاله چشمات
وقتی تو چشام نشستی
وقتی تو قلب منی تو
کی میگه رفتی و
نیستی؟
اگه این روزا تو خوابم
نزار وا بمونه چشمام
نزار که بی تو بمونم
آخه بی پناهه دستام
تو که بی وفا نبودی
چرا رفتی و
نموندی
نداره باور دل من
پرامو اینجور سوزوندی
اگه چشم به رات بمونم
همشون میگن جنونه
نمیدونن که تو رگهام
عشق تو به رنگ خونه ...
به همین سادگی رفتی بی خداحافظ عزیزم
سهم تو روز تازه سهم من اشک که بریزم
به همین سادگی کم شد عمر گل بوته تو دستم
گله از تو نیست می دونم خودم اینو از تو خواستم
به جون ستاره هامی تو عزیزتر از چشامی
هر جا هستی خوب و خوش باش تا ابد بغض صدامی
تو رو محض لحظه هامون نشه باورت یه وقتی
که دوست ندارم اینو به خدا گفتم به سختی
من اگه دوست نداشتم پای غمهات نمی موندم
واست این همه ترانه از ته دل نمی خوندم
اگه گفتم برو خوبم واسه این بود که می دیدم
داری آب می شی می میری اینو از همه شنیدم
دارم از دوریت می میرم تا کنار من نسوزی
از دلم نمی ری عمرم نفس هامی که هنوزی
تو رو محض خیره هامون که نفس نفس خدا شد
از همون لحظه که رفتی روحم از تنم جدا شد
تو که تنها نمی مونی منه تنها رو دعا کن
خاطراتم رو نگه دار اما دستامو رها کن
مهربانم ای خوب
!
یاد قلبت باشد , یک نفر هست که اینجا
بین آدمهایی , که همه سرد و غریبند باتو
تک و تنها به تو می اندیشد
و کمی
دلش از دوری تو دلگیر است
....
مهربانم ای خوب
!
یاد قلبت باشد,یک نفر هست که چشمش
به رهت دوخته بر در مانده
و شب و روز دعایش این است
,
زیر این سقف بلند, هر کجایی هستی , به سلامت باشی
و دلت همواره ,محو شادی و تبسم باشد
...
مهربانم ای خوب
!
یاد قلبت باشد
یک نفر هست که دنیایش را
همه ی هستی و رویایش را, به شکوفایی احساس تو پیوند زده
و دلش می خواهد, لحظه ها را با تو , به خدا بسپارد
...
مهربانم ای خوب
!
یک نفر هست که با تو
تک و تنها , با تو
پر اندیشه و شعر است و شعور
!
پر احساس و خیال است و سرور
!
مهربانم !این بار , یاد قلبت باشد
یک نفر هست که با تو
به خداوند جهان نزدیک است
و به یادت هر صبح , گونه سبز اقاقی ها را
از ته قلب و دلش می بوسد
و دعا می کند این بار که تو
با دلی سبز و پر از آرامش , راهی خانه خورشید شوی
و پر از عاطفه و عشق و امید
به شب معجزه و آبی فردا برسی
گفتی چه سخت رفتن
بار سفر رو بستن
گفتی
که مجبور شدی
نه قصد دل شکستن
...............
گفتی
که وقت دوریست
وقت رفتن صوریست
گفتی
که چاره ای نیست
اینم یه نوعی خوبیست
..................
گفتم نرو ز پیش من
تویی تو تنها خویش
من
در غربت این کوچهها
هیچکی نبود همکیش من
..................
گفتی
که دانم جان من
عشق تو هست ایمان من
اما این بود حکم فلک
گسسته شد پیمان من
...................
گفتی
و
گفتی
از فلک
گفتم و گفتم بی کلک
اما خدا تو رو گرفت
تو هم شدی یه جور
ملک
سلام عزیز مهربون، اجازه هست بشم فدات؟
اجازه هست تو شعر من، اثر بذاره خنده هات؟
شب که می شه یواش یواش، با چشمک ستاره هاش
اجازه هست از آسمون، ستاره کش برم برات؟
اجازه
هست بیای پیشم یه کم بگم دوست دارم؟
تو هم بگی دوسم داری بارون بشم دل ببارم
بریم تو باغ اطلسی بی رنج و درد بی کسی
بهت بگم اجازه هست گل روی موهات بذارم
اجازه
هست خیال کنم، تا آخرش مال منی؟
خیال کنم دل منو، با رفتنت نمی شکنی؟
اجازه هست خیال کنم، بازم میای می بینمت؟
با اون چشای مهربون، دوباره چشمک می زنی؟
طپش
طپش با چشمکت، غزل بگم برای تو
با اتکا به عشق تو، تو زندگی برم جلو؟
هر
چی بگی نه نمی گم، جونم بخوای برات می دم
هر چی می خوای بهم بگو، فقط بهم نگو برو
اجازه هست بازم تو خواب، بوس بکارم کنج لبات
یه شعر تازه تر بگم، به یاد شرم گونه هات
نشونیتو
بهم می دی؟ تا پنهون از چشم همه
ورق ورق نامه بدم بازم برات
همیشه مهربون من! نامه رسید به انتها
فقط یه چیز یادت باشه: بازم به خواب من بیا
به من فرصت بده یکبار دیگر
فقط یک بار برای عشق آخر
به من فرصت بده تا که نمیرم
من لیلی در عشق تو اسیرم
به من فرصت بده من بی پناهم
یه عمره که اسیر یک نگاهم
بگیر دستامو تا تنها نمونم
ز مرگ عاطفه شعری نخونم
به من فرصت بده جونی ندارم
بدون تو رگ و خونی ندارم
بیا دریاب منوای ماه نایاب
دلک از عشق تو گشته چه بی تاب
بذار تا گم بشم در موج گیسوت
بشم غرق دو چشم ناز آهوت
بذار تا شهر عشق و من بسازم
به گرمای نگاهت دل ببازم
منو بشناس منم تنها دیوونه
همون شبگردی که آواز میخونه
همونکه بی قرار و بی نگاره
همونکه زندگیش با تو بهاره
همونکه عمریه نامه نویسه
هوای گونه هاش بارون و خیسه
منو باور کن ای تک ستاره
بخون از عشق من بازم دوباره
نکن پیشه تو رسم بی وفایی
که می ترسم من از درد جدایی
به من فرصت بده دنیا دو روزه
اگه فرصت ندی این دل میسوزه
اگه فرصت ندی خونه خرابم
دیگه تا آخر دنیا می خوابم
دیگه خورشید خانم دوستم نداره
اگه فرصت ندی بارون می باره
دوباره این دلک بی تو می گیره
قناری تو قفس بی تو می میره
به من فرصت بده عاشقترینم
تو راه عاشقی صادقترینم
به من فرصت بده زیبای مه رو
بذار تا با نگاه تو کنم خو
بذار تا با تو دل آروم بگیره
به من فرصت بده تا عشق نمیره
به من فرصت بده می خوام دوباره عاشقم باشی
نگو همرنگ تردیدی دلت می خواد که تنها شی
به من فرصت بده میخوام دوباره عاشقت باشم
از اینجا تا ته دنیا ، برات تصویر رویا شم
نگو این فاصله حالا ، برای ما یه پایانه
نگو دریای عشق ما ، بازم درگیره طوفانه
نمیخوام اینهمه احساس، بره از دستمون راحت
نمیذارم نبود من ، برای تو بـشه عادت
به من فرصت بده بازم میخوام عاشق بشی با من
تموم شه این شب تیره ، بشه فردای ما روشن
نگو این فاصله حالا ، برای ما یه پایانه
نگو دریای عشق ما ، بازم درگیره طوفانه
غم تو
واسم غم یه عالمه
خنده هات تموم شور و
حالمه
تو
بمون
پیشم
فرشته خدا
ناجی دلم نشو ز من
جدا
تو
شدی ستاره آسمونم
به خدا
نباشی
من نمی
تونم
گل نازم شادی هات آرزومه
به خدا
نباشی
کارم تمومه
نمی فهمم چی شد و چی
شده بود
که
تو
هستی زیر گنبد کبود
تو
گل شقایق ، که دنیا
ثبت کرد
تا که هستی زندگی
باید کرد ...