شـآپـَرَ ڪـــــــِ سَـبــز ِ قـَــفــَســــــــے

ღشبے از درد فراقش رو به میخانـہ نمودم دیدم ازبخت سیا ـہـم در میخانـہ ببستـہღ

شـآپـَرَ ڪـــــــِ سَـبــز ِ قـَــفــَســــــــے

ღشبے از درد فراقش رو به میخانـہ نمودم دیدم ازبخت سیا ـہـم در میخانـہ ببستـہღ

✿ツ ♥ شک نکن به من ✿ツ ♥

 

 

 

مرادر آغوش باورهایت سخت بفشار بزرگ خواهم شد

به من شک نکن….

به من شک نکن

گریه خواهم کرد

ضجه خواهم زد

ویران میشوم

ویران خواهم کرد

به من شک نکن

مرا در آغوش باور خود بزرگ کن بزرگ خواهم شد

قد خواهم کشید

میوه خواهم داد

به من شک نکن...

✿ بااااش ....✿

 

 

همین که هستی 


همین که لابلای کلماتم 


نَفَس میکشی 


راه میروی 


در آغوشم میگیری 


همین که پناه ِ واژه هایم شده ای 


همین که سایه ات هست 


همین که کلماتم از بی "تو"یی 


یتیم نشده اند 


کافیست‌ برای یک عمر آرامش ؛  

باش

✿ツ ♥ با تو بودن ✿ツ ♥

احساس با تو بودن غزل غزل ترانست 


احساس با تو بودن یه شعر عاشقانست

احساس با تو بودن یعنی تموم دنیاست 


احساس باتو بودن یه قطره پیش دریاست

احساس با تو بودن یعنی هوای پرواز  


احساس با تو بودن یعنی فدای همراز

احساس با تو بودن پرواز در ترانست 


احساس با تو بودن یه حس عاشقانست

احساس با تو بودن مثل پر پرنده 


احساس با تو بودن مثل خدا و بنده

احساس با تو بودن شب تا سحر نخفتن 


احساس با تو بودن راز به ستاره گفتن

احساس با تو بودن گریه های شبونه 


احساس با تو بودن اشکهای دونه دونه

احساس با تو بودن اسمون ابی رنگه 


احساس با تو بودن دنیا با تو قشنگه

احساس با تو بودن یعنی دو تا قناری 


احساس با تو بودن عکسهای یادگاری

احساس با تو بودن یعنی همین ترانه 


احساس با تو بودن یعنی فقط بهانه

احساس با تو بودن یعنی که من میدونم 


احساس با تو بودن یعنی پیشت میمونم

✿ بریدم از دین✿

 


گاهی تمام وجودم

اکنده از حضور توست

بادی که می وزد

قطره آبی که می چکد

رودی که زلال می خزد

انگار ....

تنها برای توست .

از هر دین و مذهبی جدا شده ام

اما هنوز ....

اعتقادم به دوست داشتن

تنها بخاطر توست .....


✿ツ ♥ آرامش من ✿ツ ♥

 

   

خورشید پشت دکمه ی پیراهن توست 


 
شب ، خوشه ای از گیسوان خرمن توست 


 
وحشی ترین پیک بهار ، آرامش من 


 
از طعم آن لبهای چون آویشن توست 


 
<<آه ای دهان کوچکت مهر نمازم 

 تسبیح بوسه های من در گردن توست>> 


 
تو در خودت دنبال من میگردی ، اما 


 
من آن جهانگردم که دنیایم تن توست 


 
من هم شنیدم وصف آهوی ختن را 


 
چینی که من می خواستم در دامن توست 

نقل قول داخل <<...>> اثر بهمن صباغزاده

✿ツ ♥ من فدای تو ✿ツ ♥

همه می پرسند

 

چیست در زمزمه ی مبهم آب؟

 

چیست در همهمه ی دلکش برگ؟

 

چیست در بازی آن ابر سپید،

 

روی این آبی آرام بلند،

 

که ترا می برد اینگونه به ژرفای خیال ؟

 

چیست در خلوت خاموش کبوترها ؟

 

چیست در کوشش بی حاصل موج ؟

 

چیست در خنده ی جام ؟

 

که تو چندین ساعت،

 

مات و مبهوت به آن می نگری؟

 

***

 

نه به ابر،...

 

نه به آب،

 

نه به برگ،

 

نه به این آبی آرام بلند،

 

نه به این خلوت خاموش کبوترها،

 

نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام،

 

.من به این جمله نمی اندیشم

 

***

 

من، مناجات درختان را هنگام سحر،

 

رقص عطر گل یخ را با باد،

 

نفس پاک شقایق را در سینه ی کوه،

 

صحبت چلچله ها را با صبح،

 

نبض پاینده ی هستی را در گندم زار،

 

گردش رنگ وطراوت را در گونه ی گل

 

همه را می شنوم

 

. می بینم

 

. من به این جمله نمی اندیشم

 

***

 

به تو می اندیشم

 

ای سراپا همه خوبی،

 

.تک و تنها به تو می اندیشم

 

همه وقت

 

همه جا

 

من به هر حال که باشم به تو می اندیشم.

 

تو بدان این را، تنها تو بدان

 

تو بیا

 

· تو بمان با من،

 

. تنها تو بمان

 

***

 

.جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب

 

.من فدای تو،به جای همه گل ها تو بخند

 

***

 

تو بخواه،

 

پاسخ چلچله ها را،تو بگو،

 

قصه ی ابر هوا را،تو بخوان،

 

توبمان با من، تنها تو بمان.

***

 

در دل ساغر هستی تو بجوش

 

من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقیست 

 

آخرین جرعه ی این جام تهی را توبنوش

•¤♥¤• اشک های مردانه •¤♥¤•

  

ماه من شنیده ام ،

از زبان این و آن ،

مرد مال گریه نیست ،

گریه مال مرد نیست ،



هی سوال می کنید ،

روی گونه ها ی تو ،

اشکها برای چیست ؟ ،

گریه مال مرد نیست !!!!!

مرد عشقِ بی درنگ،

مرد شکلِ پاره سنگ ،

منظری بدون شرح ،

بیشه ای پراز پلنگ

زن ولی همیشه اشک،

معبدِ ملایمت ،

زن چقدر عاطفی است ،

گریه مال مرد نیست!!!!!

گرچه رنجمان به راه ،

گرچه زخممان عمیق ،

دستهایمان تهی است

گریه مال مرد نیست

چندبار گفتمت،

در حضور دیگران ،

هی نمی شود گریست ،

گریه مال مرد نیست !!!!!

ای تب گریستن ،

ای حریر بی کران ،

اتفاق ناگهان ،

انفجار بی امان

ابر گریه را بگیر ،

آه جان ِ من بمیر ،

اشک اشکِ من بایست ،

گریه مال مرد نیست!!!!!

من که مرد نیستم ،

گور سرد نیستم ،

حسرت نهفته ی

پشت درد نیستم

باتوام به من بگو،

می شود چگونه ماند ،

می شود چگونه زیست ،

گریه مال مرد نیست؟

مرد بغض کرد و نه،

مرد گریه هم نکرد ،

َمرد ُمرد ُمرد ُمرد

خسته بود از این سکوت

هق هقی که می رسد،

جزتو هیچ کس که نیست،

این صداصدای کیست؟

گریه مال مرد نیست!!!!

مرد گریه می کند ،

هی گناه می کند،

نیش خند می زند ،

اشتباه می کند

زیرچتر مشکی اش،

می زند به خود نهیب،

گریه ازتومنتفی است ،

گریه مال مرد نیست !!!!!

ابرها گریستند ،

چونکه مرد نیستند ،

مثل رود زیستند ،

چونکه مرد نیستند

مرد سطر آخر شعر را چنین نوشت:

همچنان که می گریست ،

گریه مال مرد نیست ؟؟؟؟

✿ツ ♥ مستی بوسه ات ✿ツ ♥


تکرار پشت تکرار، من، تو، شراب، بوسه 

 

 

 یک عشق آتشین بار، من، تو ،شراب، بوسه

 

 

 این بوسه چندمین است؟من چشم میگذارم

 

 

 تو عاشقانه بشمار من ،تو، شراب، بوسه

 

 

 امروز روز خوبیست آب از سر من و تو 

 

 

 دیگر گذشته انگار، من، تو، شراب، بوسه

 

 

 روح هزار عاشق ،در ما حلول کرده

 

 

 خیام ،شمس،عطار،من، تو، شراب، بوسه

 

 

 بی چشم های مستت،بازار گرم این عشق

 

 

 میماند بی خریدار،من، تو، شراب، بوسه

 

 

 از تو غزل نوشتم ،خوشبختی مسلّم

 

 

 با این ردیف اینبار،من، تو، شراب، بوسه ...

•¤♥¤• سلامتی همه رفقا •¤♥¤•

 

یه روز یه پسری توی خونه دعواش میشه و میره یکماه خونه دوستش میمونه  

 

بعد از یکماه سر کوچه به یه دختری تیکه میندازه  

 

یکی از دوستاش میگه میدونی این دختره کی بود ؟؟؟؟!!! 

 

میگه نه کی بود ؟؟؟!!!! 

 

میگن خواهر همون رفیقت بود که یکماه خونه اش بودی .... 

 

عذاب وجدان میگیره میره خونه رفیقش  

 

رفیقش داشت مشروب میخورد بهش میگه من و ببخش امروز سر 

 

 کوچه به خواهرت تیکه انداختم اما نمیدونستم خواهر تو .... 

 

دوستش پکش و میگیره بالا و میگه: 

 

سلامتی رفیقی که یکماه خونه ام خورد و خوابید

ولی خواهرمو نشناخت  

 * 

 * 

 *

سلامتی همه دوستای گلم ....

◕ یلدا با تو فرشته ی من ◕

 
 

 

یلدا نام فرشته ای است، بالا بلند. با تن پوشی از شب و 

 

 دامی از ستاره.
 
یلدا نرم نرمک با مهر آمده بود. با اولین شب پاییز.
 
و هر شب ردای سیاهش را قدری بیش تر بر سر آسمان می کشید 

 
تا آدمها زیر گنبد کبود آرامتر بخوابند.
 
یلدا هر شب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه می رفت 

 

 و لابه لای خواب های زمین،لالایی اش را زمزمه می کرد.
 
گیسوانش در باد می وزید و شب به بوی او آغشته می شد.
 
یلدا شبی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت. آتش که می دانی ، 

 همان عشق است. یلدا آتش را  در دلش پنهان کرد تا شیطان 

 

 آن را ندزدد. آتش در یلدا بارور شد.
 
فرشته ها به هم گفتند: " یلدا آبستن است. آبستن خورشید. 

 

 و هر شب قطره قطره خونش را به خورشید می بخشد و شبی که 

 

 آخرین قطره را ببخشد ، دیگر زنده نخواهد ماند."
 
فرشته ها گفتند: " فردا که خورشید به دنیا بیاید، یلدا  

 

خواهد مُرد."
 
یلدا همیشه همین کار را می کند؛ می میرد و به دنیا می آورد.
 
 یلدا آفرینش را تکرار می کند..
 
راستی، فردا که خورشید را دیدی، به یاد بیاور که او دختر
یلداست
 
و یلدا نام همان فرشته ای است که روزی از خدا پاره ای آتش  


قرض گرفت... 

 

✿ツ ♥ مرد یلدایی من باش ✿ツ ♥

 

بیا ماه من و یلدای من باش

شب بارانیه دی ماه من باش

بیا زیباترین مجنون این شب

یه عمری با من لیلای و با من باش

✿ツ ♥ حساب من ✿ツ ♥

 

طوفان زده بودم ، به سراب تو رسیدم

یعنی که به سرچشمه ی ناب تو رسیدم

من دفتر صدبرگ خیالات تو بودم

کم کم به غلط های کتاب تو رسیدم

چشم تو در آن فلسفه ها غوطه ورم کرد

اما به فلاطون شراب تو رسیدم

یک عمر در این آینه از شکل مسیحا

پرسیدم و دیدم به جواب تو رسیدم

تو سهم سر آسیمه ترین مست خودت باش

من هم که به یک نیمه ی خواب تو رسیدم

پاداش مرا حالت شایسته تری نیست؟

چون هیچ ثوابان به عذاب تو رسیدم

پر میوه ترین فصل پریشان شدنی تو

تابیدی و با رنگ لعاب تو رسیدم

بوسیدمت و در بغل آرام گرفتم

خندیدی و گفتی به حساب تو رسیدم

✿ツ ♥ به سلامتی ...✿ツ ♥

 

 

به سلامتی تو! یه دریا تکیلا!  

به سلامتی تو! تمام ودکاها...

به سلامتی تو! طلای ویسکی ناب! 


به سلامتی تو! گیلاس سرخ شراب!

سرگیجه های خوب به سلامتی تو! 


یه کانتینر مشروب به سلامتی تو!

به سلامتی تو! 


تویی که این جا توی وجودمی! 


تویی که حتی پشته، 


این استکان های تاری!

به سلامتی تو! مستی زیر رگبار! 


لکنت و ترانه... پا به پای گیتار!

به سلامتی تو! تلوتلو خوردن! 


تمام دنیا رو از یاد خود بردن!

عرق سگی، آبجو، به سلامتی تو! 


هق هق دور از تو، به سلامتی تو!

به سلامتی شادی که یادگیریش ضعیفه  


و از تو یاد میگیره که آدما تنها نذاره

به سلامتی تو! 



تویی که همچو من، 


عاشق و وفاداری!

تویی که این جا توی قلبمی! 

✿ツ ♥ همیشه خوبه من ....✿ツ ♥

 

 

ماهی همیشه تشنه ام 


در زلال لطف بیکران تو 


می برد مرا به هر کجا که میل اوست 


موج دیدگان مهربان تو 


زیر بال مرغکان خنده ها ت 


زیرآفتاب داغ بوسه هات 


ای زلال پاک 


جرعه جرعه جرعه می کشم ترا به کام خویش 


تا که پر شود تمام جان من ز جان تو 


ای همیشه خوب 


ای همیشه آشنا
 

هر طرف که می کنم نگاه
 

تا همه کرانه ه ای دور
 

عطر و خنده و ترانه می کند شنا 


در میان بازوان تو
 

ماهی همیشه تشنه ام
 

ای زلال تابناک 


یک نفس اگر مرا به حال خود رها کنی 


ماهی تو جان سپرده روی خاک

◕ برای تـــــووولــــددد دوست جونم ◕

  

 

فردا تولد توست؛ 


 دستانم تهی؛ 


 با ذهنی سر شار از شوق فردا؛ 


 به در باغ آسمان رفتم؛ 


 ماه زل زده نگاه میکرد؛ 


 تا تکه ابری چشمان ماه را بست 


 از دیوار تاریکی بالا رفتم؛ 


 آنقدر ستاره چیدم 


 که صبح از دستانم گل خورشید روئید
 

 هدیه ای از آسمان برای؛ 


 روز تولدت رسید.
 

 و دیدم هیچ چیز 


 گلم را 


 جز عشق 


 لایق نیست.