شـآپـَرَ ڪـــــــِ سَـبــز ِ قـَــفــَســــــــے

ღشبے از درد فراقش رو به میخانـہ نمودم دیدم ازبخت سیا ـہـم در میخانـہ ببستـہღ

شـآپـَرَ ڪـــــــِ سَـبــز ِ قـَــفــَســــــــے

ღشبے از درد فراقش رو به میخانـہ نمودم دیدم ازبخت سیا ـہـم در میخانـہ ببستـہღ

✿ツ ♥ بارون ✿ツ ♥

 

 

راستی دیروز بارون اومد

من و خیالت تر شدیم

نظرات 1 + ارسال نظر
مرتضی چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 10:48 ق.ظ http://hoqooqi.blogsky.com

من نه تنها شدم که معنی تنهایی رو بفهمم .. نه ادبیات می فهمم که بدونم که خیال تر شدن یعنی چی ..

ولی کاملا بر عکس ....

خیلی وقتا به شدت احساس تنهایی میکنم ... طوری که کل زندگیم بهم میریزه .. این اکثر اوقات من رو پر میکنه .. ازین حس بد خوشم میاد .. اذیتم میکنه ( تنهایی ) ولی شیرینه ..

ازون ور هم با اینکه ادبیات نمیدونم خیلی دوس داشتم کنکور ادبیات شرکت کنم ... ولی به اونجا نرسید که قبول شم ...

راستی شما روس هستین ؟

ورشو ...... ؟
اسمتون که فک کنم ارمنی هستین ....

درود نخیر روس نیستم یک آریایی هستم ورشو هم نام پارکی در محله ویلاست جایی که خاطرات قشنگی ازش دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد