شـآپـَرَ ڪـــــــِ سَـبــز ِ قـَــفــَســــــــے

ღشبے از درد فراقش رو به میخانـہ نمودم دیدم ازبخت سیا ـہـم در میخانـہ ببستـہღ

شـآپـَرَ ڪـــــــِ سَـبــز ِ قـَــفــَســــــــے

ღشبے از درد فراقش رو به میخانـہ نمودم دیدم ازبخت سیا ـہـم در میخانـہ ببستـہღ

VvVآی آدم ها !!!!!!!!!!! - با کمی حذف از: نیما یوشیجVvV


آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید

 

یک نفر در آب دارد می سپارد جان

 

یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند

 

روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید

 

*****

در چه هنگامی بگویم من

 

یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان

 

آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید

 

نان به سفره جامه تان بر تن

 

یک نفر در آب می خواند شما را

 

موج سنگین را به دست خسته می کوبد

 

باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده

 

سایه هاتان را ز راه دور دیده

 

آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابیش افزون

 

می کند زین آبها بیرون گاه سر گه پا

 

آی آدم ها که روی ساحل آرام ، در کار تماشائید !

 

موج می کوبد به روی ساحل خاموش

 

پخش می گردد چنان مستی به جای افتاده ، بس مدهوش

 

می رود نعره زنان. وین بانگ باز از دور می آید :

 

” آی آدم ها .. “

 

***

 

(آزفنداک فراواک - کپی ممنووووع)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد