امروز دلم برای آرمین خیلی تنگ شده ....(آرمین اکبرپوران پس از دو سال مبارزه با سرطان در مهرماه 1387 آرام گرفت)
آرزوی آرمین توی یک نقاشی چند رو قبل از مرگ
زود زودی... دیر دیرم... من یه آواز اسیرم... اسیر این شب پیرم...
خیسم از حضور بارون ... منو از سرما نترسون... توی چلهٔ ی زمستون...
نگو رویای محالی...نازنین جای تو خالی... نازنین جای تو خالی....
بیتو گریون با تو شادم... ای علاقهٔ ی دمادم...بگو میرسی به دادم....
وقتی بودی زنده بودم...دل ازینجا کنده بودم....مثل یه پرنده بودم...
حالا تو شکسته بالی...نازنین جای تو خالی...نازنین جای تو خالی...
لحطه ی تحویل سالی...نازنین جای تو خالی...نازنین جای تو خالی...
زیر ضربههای رگبار...تشنه ام تشنه دیدار...منو به خاطره نسپار...
رقص ناب برگ زردی...یه شهاب شبنوردی...خواب دیدم که برمیگردی...
توی کنج خوش خیالی...نازنین جای تو خالی...نازنین جای تو خالی...
تو مثه ماه هلالی...نازنین جای تو خالی...نازنین جای تو خالی...