شـآپـَرَ ڪـــــــِ سَـبــز ِ قـَــفــَســــــــے

ღشبے از درد فراقش رو به میخانـہ نمودم دیدم ازبخت سیا ـہـم در میخانـہ ببستـہღ

شـآپـَرَ ڪـــــــِ سَـبــز ِ قـَــفــَســــــــے

ღشبے از درد فراقش رو به میخانـہ نمودم دیدم ازبخت سیا ـہـم در میخانـہ ببستـہღ

◕ آرتا دخت ◕

 

 

هنوز هم هستند دخترانی که تنشان بوی محبت خالص می دهد . . . 


بکرند... 


نابند... 


احساساتشان دست نخورده است ، 


لمس نشده اند ، 


تحقیر نشده اند ، 


آری ، هنوز هم هستند ! نادرند ! کمیاب اند ! پاک اند ! 


روزی که قرار می شود کنار گوش کودکی لالایی بخوانند ، شرمشان از نام " مادر " نمی شود ! 


و زیر آغوش همسرشان ، 


چشمانشان را نخواهند بست که با رویای دیگری سر کنند 


 

تقدیم به تمام آرتا دخت های مام سرزمینم ....

◕ کجاست آن دل با وفا اااااااا؟؟؟؟!!!! ◕


خسته است دلم در این لحظه ،گرفته است دلم ،همین دل در هم شکسته

بی احساس تر از همیشه ام،غم آمده و به دلم نشسته

غم آمده و اشکم را در آورده

کسی نمیداند من چه حالی دارم، کسی نمیداند من چرا اینگونه پریشانم

کجاست آن آغوشی که به آن پناه ببرم ، کجاست آن دستهایی که مرا نوازش کند ،

اشکهایم را از گونه هایم پاک کند ، مرا از این حال و هوای ابری و دلگرفته رها کند ،

کجاست کسی که فریاد پر از غمم را بشنود و این سکوت غم زده را

با حرفهایش بشکند ، مرا آرام کند ، قلبم را با مهر و محبتهایش آشنا کند

کسی که نمیشنود حرفهای مرا در این لحظه ،

حالا آن کسی که میخواند حرفهایم را در این لحظه نمیبیند اشکهای مرا ،

حس نمیکند درد این دل تنهای مرا

نمیتوانم قلبم را به کسی بسپارم ، بهتر است مثل این لحظه ،از درد خویش بنالم

قلبم را بسپارم به کسی که بشکند آن را ، یا به جای آرامش آزار دهد این قلب بی گناهم را

نمیگردم دیگر هیچ جای دنیا به دنبال یک قلب باوفا

نیست ، هیچ جا ، حتی اینجا ، یک دل با وفا

نیست صداقت ، نیست آن کسی که عشق را درک کند و معنی آن را بداند

وقتی نیست دلی باوفا ، نیست دیگر کسی که آرام کند دل غمگینم را

خسته ام ، باز هم مثل همیشه من هستم و قلب شکسته ام

نوشته ام تا درک کنی ، ای تو که مثل من ، همصدا با غمهای منی

نوشته ام تا نگردی دنبال وفا ، وفا نیست دیگر در این دنیا

نیست دیگر دلی که عاشق باشد ،نیست دلی دیگر که قدر عاشقی را بداند

من که تمام دنیا را گشتم و ندیدم ، اینک هم با قلبی شکسته

مدتهاست که با تنهایی رفیقم ، هنوز هم به حال این دل خویش میگریم

بی آنکه کسی ببیند اشکهایم را ،بی آنکه کسی بشنود درد دلهایم را

بی آنکه کسی درک کند احساسات پاک من را ،

بی آنکه کسی بیاید و دستهایم را بگیرد و مرا آرام کند ،

کجاست آن قلبی که حال مرا از این رو به آن رو کند!

کجاست آن کسی که مرا باور کند...

◕ تورا نمیخواهم دگر ◕

  

نمیخواهم که با من یارباشی


که در دشت دلم گلزار باشی


نمیخواهم که در تنهائی و غم


کنارم باشی و غمخوار باشی


نمیخواهم که این بیمار دل را

بیایی برسرش تیمار باشی

نمیخواهم که در شبهای تارم

چو شمعی تا سحر بیدار باشی


به ظاهر یار و در دل خار باشی

نمیخواهم که دیگر تابه هرگز

◕ آزفنداک (یعنی رنگین کمان-قوس و قزح-نام کمان رستم....) ◕

 

 

بار دیگر عشق

 بار دیگر شوق

 بار دیگر صحنه ی باران و ابر و آفتاب و آزفنداک

 آزفنداکی بزرگ و پهن مانند شب هجران خاموش

 ***

 بار دیگر شعر

 بار دیگر اشک

 بار دیگر لحظه ی زیبای دیدار و شنود آن صدا در زیر باران

 ***

 بار دیگر من

 بار دیگر تو

 بار دیگر خیس چشمانی خموش و مات و مبهوت

 ***

 بار دیگر ما

 بار دیگر عشق

 بار دیگر دستهایی که تمام جسم من را می فشارد

 ***

 بار دیگر تو

 بار دیگر من

 بار دیگر این سلیم نیمه جان می خواند از تو

 بار دیگر لحظه ی زیبای رویای تو و این آزفنداک

شاعر: محمد مهدی سلیمیان

 

 

◕ وقتی نبودی..... ◕

دلم را سخت گره زدم ،

شنیده ام به این نوع گره ها میگویند گرهءکور

آنقدر محکم که از جایه گره خون میچکد ...

کنار شیشه خاک اندود اتاق زانوهایم را در آغوش کشیدم

سرمایه باران تنم را میلرزاند به آسمان که نگاه میکنم تیرگیش دل را میزند ....

بغض کنترلی ندارد

چشمهایم دوخته شده به نقطه ایی نا معلوم و تنها تو در اوج آسمان قلبم پر میکشی .....

چند روزی بیشتر از عید نمیگذرد

میگویند هنوز بهار است پس چرا در من شکوفها سوخته اند ....

شنیدم که گفتی امسال دو عید داری

مگر نگفتی برای زنده ماندنم و بودنم روزهاو شبها دعا خواندی و از خدایت التماس کردی

پس چرا....؟؟؟

چرا وقتی من آمدم تو رفتی؟؟!!!

رویاهایم دیگر ماندگار نیستند چشمهایم خواب را مدتهاست از یاد برده اند .....

شکوه عشقم در سکوته بغض مانده و فریاد قلب پاره ام اشک دیدگانم شده ....

از من گذشتی ساده به سادگیه آمدنت ....

برو عزیز ....

هنوز ماسه هایه خیس ساحل رد پایه تنهایه مرا به یاد دارند

هنوز موجها برای بازی با انگشتانم عجله دارند .....

هنوز جادهایه سبز بی راهه ها به خاطر دارند تنها دویدنم را....

هنوز درختان جنگل سبزه بالا دست

به یاد دارند لحظاتی را که جایه شانه هایه تو برایم تکیه گاه میشدند

تا اشکهایم را در آغوش شاخه هایشان پنهان کنم.....

هنوز بهار است هنوز مردمان غرق شادیه نوروزند اما من عزا دار و سیاهپوش رفتن تو ......

غم چه میداند از نگاه محصور دلم ؟؟؟!!!

تو رفتی در شادیهایت غرق شوی خوش باشی عزیزه رفته .....

هیچ کس نمیداند صدایه شکستن قلبم تا کجا رسید ....

کاش برایه یکبار گرمایه دستانت دستان نحیفم را لمس میکرد ....

کاش برایه لحظه ایی آغوش تو تکیه گاه گریه هایم بود ....

کاش ثانیه ایی چشمانت مرا از نزدیک آتش میزد .....

میدانم دیگر برگشتی نداری

اما این ساز خسته و دستان بی رمق تا ابد از تو و برای تو میزنند

و این صدایه گرفته از بغض تنها از غم رفتنت میخواند .....

موقع رفتن گفتی برای همیشه خداحافظ....اما تو مدتها بود ترکم گفته بودی ....

برو ... برو که شادیهایت دوچندان شود ای همه هستیه من .....

یک بارم نشد دلت مرا دوست بدارد ....

آوای قلبم!!!

دیگر به کسی همچون من دروغ نگو و در جاده ها با سرعت بالا تنهایش نگذار ........

همه برایت نفرین مینویسند ... بغض میخورم و آه میکشم ...جایت مثل همیشه خالیست....

موقع رفتن بی رحمانه خنجر زدی موقع رفتن رفتی برایه همیشه ...

موقع رفتن بغض خوردمو آه کشیدم همچون همیشه و موقع رفتن تو ساده رفتی و بی رحمانه.....

هنوز بهار است هنوز سودای نوروز در سرهاست

اما هنوز من به یاد رفتنت عزادارم سیاهپوشم تا ابد سیاهپوش دلم که تو قاتلش شدی ...

و حالا برایت هر روز مینویسم برای تسکینه روحی که مدتهاست مرگ را پذیرفته....

موقع رفتن مرا سوزاندی و به شکرانه ی یاری دیگر رفتی ....

-------------------

گذشت روزها و ثانیه ها و عشق کار خود را کرد حالا بعد از مدتی برگشتی .....

از خوشی در پوست خود نمیگنجم .....

این هم خواست پرودگار عشق بود مدتی رنج و دوری لیک اکنون که برگشتی عهد ببند که هرگز نروی که دیگر تنها رهایم نکنی ....

خود میدانی بی مثال و بی حد عاشقانه دوستت میدارم محبوبه یگانه ام ....

◕ دستای.... ◕

 دستایی که آرامش عالم و بهم میداد


◕ برای دوستای آزفنداک ◕

♥•★•★•★•♥•★•★•★•♥•★•★•★•♥•★•★•★•♥•★•★•★•♥•★•★•★•
♥ * ♥ *♥ * ♥ * ♥ * ♥ *♥ * ♥ * ♥ * ♥ *♥ * ♥ *♥ * ♥ * ♥ * ♥ *
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
°o°O° °o.o°O°oO ____________________________O°o°O°o.°o°O°o.
oO.o° °o.O0o'.*¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯ O.o° °o.O°O°o.°o°O°o.
$$$$$$_______________________________$$$$$
__$$$$$$$$*_____________________,,$$$$$$$$*
___$$$$$$$$$$,,_______________,,$$$$$$$$$$*
____$$$$$$$$$$$$___ ._____.___$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$,_'.____.'_,,$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$,, '.__,'_$$$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$$$.@:.$$$$$$$$$$$$$$$$
______***$$$$$$$$$$$@@$$$$$$$$$$$****
__________,,,__*$$$$$$@.$$$$$$,,,,,,
_____,,$$$$$$$$$$$$$* @ *$$$$$$$$$$$$,,,
____*$$$$$$$$$$$$$*_@@_*$$$$$$$$$$$$$
___,,*$$$$$$$$$$$$$__.@.__*$$$$$$$$$$$$$,,
_,,*___*$$$$$$$$$$$___*___*$$$$$$$$$$*__ *',,
*____,,*$$$$$$$$$$_________$$$$$$$$$$*,,____*
______,;$*$,$$**'____________**'$$***,,
____,;'*___'_.*__________________*___ '*,,
,,,,.;*____________---____________ _ ____ '**,,,,
*.°
º
...°
....O
.......°o O ° O
.................°
.............. °
............. O
.............o....o°o
.................O....°
............o°°O.....o
...........O..........O
............° o o o O
......................★
...................★
...............★
...........★
........★
....★
.★

  ♥             ♥
     ♥
           ♥           ♥
                   ♥                     ♥
             ♥                   ♥
              ♥
           ♥                   ♥       ♥
                      ♥
                             ♥      ♥
    ♥         ♥
     ♥
             ♥         ♥

             ♥                   ♥
  ♥             ♥
     ♥
                                ♥

◕ چشاش ◕

چشمایی که مث هیچکس نبود ...  


◕ کوچکولوگیامه ◕

تولد 1سالگیم ببین 

  

عکس بالایی 2سالمه پایینی 5سالمه 

اورهان دوست جونه بادیگاردم