تا شاید تو بتوانی جهان را بچرخانی
بر حول محور 5درجه
وطناب را بیپیچی دورگردن درخت و
از کودکیت شروع کنی.
این بار من اسم خودم را
از روی دیوار سیاه تهران برمیدارم
میگذارم کنار اسم تو
وپایش را امضامیزنم.
تو کار مرا به اینجا رساندی
به اینجای زمان
درست جایی که داشتم واقعه ی فروردین را
فراموش میکردم.
واقعه ی بهمن را آفریدی .....
سلام
من نفهمیدم منظور این شعر چی بود اگه درست فهمیده باشم یه جور راضی بودن به کشته شدن و درد کشیدن کنار کسی که دوستش نداری؟
آزفنداک من هر روز میام و وبلاگت رو چند بار میخونم مخصوصا اخرین پستی که میزاری فقط خیلی آروم ساکت میام و خیلی آهسته میرم
درود - من یاهوی شما رو ادد کردم منظور این شعر دو حادثه است از دست دادن دو نفر در بهمن و فروردین
در انفجار ذهن من این ذره ذره شوق توست
می کشد نیاز تو چشمهای منتظر
تمام اشعار بالا رو خودم گفتم به غیر از اونهایی که اسم شاعر ذکر شده پس کپی ممنوع.
امیدوارم شوخی بالای من ببخشی. خوشحال شدم نوشته بودی یاهو منو اد کردی ولی من درخواست اد ندیدم حداقل به اسم تو نبود. هر کی بود آزفنداک نبود.
درود - نه ناراحت نشدم آیدی غوغا گمنام 19 منم
سلام
من اد لیستم رو چک کردم غوغا نداشت لطفا یا اسپل دقیق ایدی تو بنویس یا یک بار دیگه آیدی منو اد کن تا من ادت کنم
البته اگه ایمیل بزنی من دیگه نگران پریدن درخواست اد نمیمونم
اینجوری بهتره.
بازم ازت متشکرم
dorood -maill send shod - sepas