
هیچ پروانهای آزاد نباید باشد
دل هیچ آینهای شاد نباید باشد
مصلحت نیست بجز آنچه که من میگویم
گفتههای دگران یاد نباید باشد
بهر تحسین و دعاگویی من آزادید
به جز این گفتهای آزاد نباید باشد
میتوانید سخنهای مرا داد زنید
بعد از آن رخصت فریاد نباید باشد
میتوانید چو من جملگی اندیشه کنید
دیگر اندیشهای آزاد نباید باشد
می توانید مرا دوست بدارید ولی
میل شیرین به فرهاد نباید باشد
زرد باشید چو پاییز در این دولت "مهر"
سبز چون دولت "خرداد" نباید باشد
زود بر هر چه که زیباست بپوشید نقاب
ذرهای حسن خداداد نباید باشد
هر دلی را که تپنده است در آرید زجا
عشق در سینه افراد نباید باشد
پای بر خاک مکوبید به گاه مردن
گرد بر چهره جلاد نباید باشد
خانه ظلم و ستم وه که چه آباد شده
به جز آن خانهای آباد نباید باشد