شـآپـَرَ ڪـــــــِ سَـبــز ِ قـَــفــَســــــــے

ღشبے از درد فراقش رو به میخانـہ نمودم دیدم ازبخت سیا ـہـم در میخانـہ ببستـہღ

شـآپـَرَ ڪـــــــِ سَـبــز ِ قـَــفــَســــــــے

ღشبے از درد فراقش رو به میخانـہ نمودم دیدم ازبخت سیا ـہـم در میخانـہ ببستـہღ

✿ツ ♥ دزد سیب معشوق من است ✿ツ ♥

 

من به تو خندیدم

چون که می دانستم

تو به چه دلهره از باغچه ی همسایه

سیب را دزدیدی

باغبان از پی تو تند دوید

و نمی دانستی

باغبان باغچه ی همسایه

پدر پیر من است

من به تو خندیدم تا که با خنده ی خود

پاسخ عشق تو را

خالصانه بدهم

بغض چشمان تو لیک

لرزه انداخت به اندام من و

سیب  دندان زده از دست من افتاد به خاک

دل من گفت برو

چون نمی خواست که بر خاطره بسپارد

گریه ی تلخ تو را

و من رفتم و هنوز

سالهاست که در گوش من آرام آرام

حیرت و بغض نگاه تو تکرار کنان

می دهد آزارم

 و من اندیشه کنان غرق این پندارم

که چه می شد اگر خانه ی کوچک ما سیب نداشت...

نظرات 1 + ارسال نظر
رهگذر امروز یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 12:57 ب.ظ http://www.rahgozareemroz.blogfa.com/

که اینتطور...!

سلام خانوم فراواک

تو کلوب اتفاقی به پروفایلتون برخوردم و داشتم اطلاعات پروفایلتون رو میخوندم آدرس اینجا رو گذاشتید اومدم ببینم چه خبره!

اینجاهم که همش عاشقانست و به درد ما نمیخوره!

موفق باشید... .(گل!)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد