ღشبے از درد فراقش رو به میخانـہ نمودم دیدم ازبخت سیا ـہـم در میخانـہ ببستـہღ
درباره من
آزفنداک فراواک - همسر آقا امیر و مادر خانومی در یک جمله من یک زن خوشبختم!!!
شعرهای این وبلاگ به جز اونهایی که اسم شاعر قید شده شعر و نوشته های خودمه پس کپی برداری مــــمــــنــوووع میباشد- شغلم هنر ادبیات فیلم دوبله موسیقی عکاسی تئاتر و...
شرکت در نظر سنجی پایان وبلاگ یادتون نره لطفا ...
**********
دنیا چقدر بد شده است . قامت کج مانده ی لبهایم را برای شما ... می خندانم . به همه ی باورهایم و خطوطی که چون رقاصان بی نشانی که پیچ و تاب های تنشان را وسط کوچه های لخت این دفترچه برای چند لکه ی آغشته به محبت ... پاره می کنند ، ایمان دارم .
به زندگی با همه ی بی محبتی هایش ... نگاه مزخرف خوش باورم را هدیه می دهم اما تسلیم چشمانی که کوری مادر زادی دل نادانم را با خود دارند و نمی خواهند که ببینند ... نمی شوم .
تا هستم و برای بودنم بهانه ای ... می نویسم .
ادامه...
عکسش خیلی خوشگله
کاش می دانستم
چه کسی این سرنوشت را برایم بافت
آنوقت به او می گفتم
یقه را آنقدر تنگ بافته ای
که بغض هایم را نمی توانم...
فرو بدهم
به قول حافظ و در جواب شعر شما
چو در رویت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل
که بر گل اعتمادی نیست وگر حسن جهان دارد
امیدوارم توی گلدونت سرو رشد کنه